پرنیاوحوریا







نويسندگان



آثار تاريخي يك عاشق



دوستان عاشق تنها



دوستان عاشق



وضعیت من در یاهو



آمار وب



طراح قالب:



موزیک و سایر امکانات





مدرسه ت دیر شد!!

 

رفتن به مدرسه
 
مادری اول صبح برای بیدار کردن پسرش رفت.
مادر: پسرم بلند شو.   مدرسه ت داره دیر می شه!
پسر: اما چرا مامان؟ من نمی خوام برم مدرسه.
مادر: دو دلیل به من بگو که نمی خوای بری مدرسه.
پسر: یکی اینکه  همه بچه ها از من بدشون می آد. دوم اینکه همه معلم ها از من بدشون می آد.
مادر: اُه خدای من! این که دلیل نمی شه. زود باش تو باید بری  مدرسه.
پسر: مامان حالاتو دو دلیل برام بیار که من باید برم مدرسه؟

 


مادر: یک تو الآن چهل سالته!! دوم اینکه تو مدیر مدرسه هستی!!



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






[+] نوشته شده توسط اکبردرژند در 13:49 | |